از ارتقاءبخشی تا بینش بخشی
جیمز میل نظریهپرداز و از بنیانگذاران اقتصاد کلاسیک در ایتدای قرن نوزدهم بر نقش «دیدهبانی» مطبوعات تأکید داشت. با آغاز انقلاب مشروطه در ایران نیز این نقش در شعار «مطبوعات رکن چهارم مشروطیت» تجلی یافت. در همان دوران، این نقش دیدهبانی چنان کارساز شد که بعضی صاحبان قدرت آن را برای منافع خود خطرخیز یافتند و عدهای چون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، جان در آن راه گذاشتند. آنان سعی داشتند که با عبور از خطوط ترسیم شده از سوی قدرت وقت، بر بینش و آگاهی جامعه بیفزایند.در همان زمان در سرمقاله صوراسرافیل میخوانیم:
«قلمی را که خدا در قرآن مجید بدان قسم خورده، نمیتوان اسیر سلاسل و اغلال یک اداره مستبده کرد و مقید به قیود نظارت و ممیزی مستبدین و ظالمین نمود ... قلم، که ضامن عدل و آسایش یک کشور است، نباید محبوس چاه زندان بُخت النَصّرها باشد».
اما همه مطبوعات آن دوره، هم چندان مسئولانه عمل نکردند و در مسیر تنویر افکار و بینشبخشی حرکت نکردند.
در دوره دکتری، درسی با عنوان تاریخ مطبوعات داشتیم که زندهیاد دکتر رضوانی آن را تدریس میکرد. ایشان در تقسیمبندی دورههای تاریخی مطبوعات از سالهایی در اوان مشروطیت یاد میکرد که در آن نشریاتی ظهور کردند که آنها را «مطبوعات فحاش» مینامید. آن نشریات با اخذ امکانات مالی از یک گروه، بدترین فحاشیها و تمسخرها را نثار جناح مقابل میکردند. کار دیگر گردانندگان آن نشریات این بود که مطالب محرمانهای را از زندگی خصوصی شاهزادگان و صاحبمنصبان مییافتند. به آنان خبر میدادند که فقط در قبال دریافت پول مطلب را منتشر نخواهند کرد. فرد بیچاره هم اغلب مجبور میشد که به این باجگیری تن دهد.